وبلاگ

لینوکس زندگی ام را نابود کرد ؛ 5 حقیقتی که کسی نمیگوید!

لینوکس Linux

وقتی برای اولین بار تصمیم گرفتم ویندوز را کنار بگذارم و لینوکس(Linux) را به عنوان سیستم عامل اصلی خود انتخاب کنم، پر از اشتیاق و امید بودم. وعده های دنیایی آزاد، متن باز، سریع تر و امن تر بسیار وسوسه برانگیز به نظر میرسیدند. اما واقعیتی که کمتر درباره آن صحبت می شود، این است که این سفر همیشه هم به سرزمین آرزوها ختم نمی شود. در ادامه، با تمام جزئیات، تجربه واقعی خودم از این مهاجرت و دلایلی که باعث شدند از این تصمیم پشیمان شوم را با شما درمیان می گذارم.

دنیای بازی؛ کابوسی به نام ناسازگاری 

من یک گیمر حرفه ای هستم. به محض مهاجرت به لینوکس، متوجه شدم که بسیاری از بازی های محبوبم به سادگی روی این سیستم عامل اجرا نمی شوند. گرچه پروژه هایی مانند Proton و Wine وجود دارند که سعی می کنند این شکاف را پر کنند، اما نتیجه نهایی رضایت بخش نیست:

  • بسیاری از بازی ها اصلا اجرا نمی شوند.
  • برخی دیگر با افت فریم شدید یا مشکلات گرافیکی عجیب و غریب همراه هستند.
  • پشتیبانی از کنترلرها و واقعیت های مجازی(VR) بسیار ناقص است.

بازی کردن دیگر تبدیل به سرگرمی نشد، بلکه به یک مبارزه بی پایان با تنظیمات و راه اندازی های پیچیده تبدیل شد.

منحنی یادگیری تند؛ هرکار ساده ای یک چالش فنی است

اگر فکر می کنید لینوکس فقط نصب و اجراست، سخت در اشتباهید !

برای هرکاری که در ویندوز با چند کلیک ساده انجام میشد، در لینوکس باید ترمینال (Terminal) باز میکردم، دستورات عجیب و غریب وارد میکردم و ساعت ها به دنبال خطا می گشتم:

  • نصب درایور کارت گرافیک یک پروژه چند ساعته شد.
  • راه اندازی چاپگر خانگی به یک ماموریت غیرممکن تبدیل شد.
  • به روزرسانی ساده سیستم گاهی باعث شکستن پیکربندی ها می شد.

لینوکس آزادی می دهد، اما این آزادی بهایی دارد: شما باید استاد سیستم خود شوید یا شکست را بپذیرید

هزینه های پنهان؛ رایگان بودن فقط ظاهر قضیه است

شاید لینوکس خودش رایگان باشد، اما هزینه های غیرمستقیمش به سرعت روی هم جمع می شوند:

  • نیاز به خرید سخت افزار جدید برای سازگاری بهتر.
  • صرف ساعت های بی پایان برای یادگیری و عیب یابی.
  • هزینه ابزارها و برنامه های جانبی که در لینوکس جایگزین مناسبی ندارند.

در نهایت، آن “صرفه جویی مالی” که تصور میکردم داشته باشم، به طور غیرمستقیم با زمان و انرژی زیاد جبران شد.

تجربه کاربری پراکنده؛ هرکس ساز خودش را میزند

در لینوکس هرچیزی وابسته به انتخاب شماست؛ اما این آزادی گاهی تبدیل به سردرگمی محض می شود:

  • انواع دسکتاپ ها: Cinnamon, XFCE, KDE, GNOME و ….. کدام را انتخاب کنم؟
  • بسته بندی های نرم افزار: Applmage, Flatpak, RPM, DEB و…. چرا اینقدر پیچیده است؟
  • هر توزیع قوانین خودش را دارد؛ هیچ استاندارد واحدی وجود ندارد.

این تنوع بی پایان به جای قدرت، در عمل باعث خستگی ذهنی شد.

پایداری؛ رویایی که همیشه محقق نمی شود

یکی از شعار های معروف لینوکس “پایداری” است. اما تجربه من این بود:

  • گاهی یک بروزرسانی ساده باعث کرش سیستم می شد.
  • نرم افزارها به خاطر وابستگی های شکسته دیگر اجرا نمی شدند.
  • پشتیبانی رسمی برای مشکلات بسیار محدود بود؛ بیشتر اوقات باید از انجمن ها کمک میگرفتم.

نتیجه گیری: لینوکس عالی است، اما نه برای همه

با تمام احترامی که برای جامعه متن باز قائل هستم، باید بگویم:

لینوکس برای من نبود! نه بخاطر اینکه سیستم عامل بدی است، بلکه چون نیاز ها و توقعاتم  با فلسفه آن هماهنگ نبود. اگر:

  • اهل بازی های روزهستید،
  • به سادگی و بی دردسر بودن اهمیت می دهید،
  • زمان ارزشمندی دارید که نمیخواهید صرف عیب یابی فنی کنید؛

شاید بهتر باشد فعلا لینوکس را در ماشین مجازی یا به عنوان یک پروژه جانبی تجربه کنید، نه به عنوان سیستم عامل اصلی زندگیتان.

لینوکس

لینوکس

نت یک لینوکس

منبع : XDA

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *